به گزارش قدس آنلاین با جواد افشار درباره دشواریهای ساخت یک سریال جاسوسی و نقدهایی که به «گاندو» وارد شده است گفتوگو کردهایم.
**تبدیل یک سوژه واقعی به یک فیلمنامه و سپس تصویری کردن آن کار سادهای نیست. معذوریتهای امنیتی از یکسو و سختی به تصویر کشیدن سکانسهای اکشن در ایران، آن هم در شرایطی که از شهرک سینمایی و امکانات لازم خبری نیست، قطعاً کار دشواری است. کمی درباره این کار دشوار بگویید.
سریالهای امنیتی طبیعتاً ویژگیهای خاص و منحصر به فردی دارند که شاید برای همگان تمامی ابعادش آشکار نباشد، ولی دستکم کسانی که دستی بر آتش دارند، بهتر از همه میدانند که کار کردن در این اوضاع و این فضا بشدت دارای محدودیت و پیچیدگی است که به دلیل وجود برخی ممیزیها و برخی مصالح امنیتی و منافع ملی، دشواریهای کار چند برابر میشود. مضاف بر اینکه دوربین شما مجبور است به برخی لوکیشنهای خاص وارد شود که تابهحال دوربینی به آنجا نرفته است و گرفتن مجوز برای آنها بسیار سخت و وقتگیر است. به جز این سریالهایی از این دست ممکن است وارد یکسری فضاهای اکشن هم شود که خود این هم قسمتی دیگر از دشواریهای این قبیل کارهاست. در این سریال، ما بر آن بودیم که در کنار رعایت محدودیتهای امنیتی، اقتدار و تواناییهای این نیرو را بدرستی به نمایش بگذاریم. شما وقتی میخواهید چنین چیزی را به نمایش بگذارید باید گوشهای از این ابزارها، امکانات و تواناییها و همچنین شگردهای تخصصی این ژانر را نشان بدهید تا برای تماشاگر قابل باور باشد. بنابراین با توجه به محدودیتهایی که داشتیم سعی کردیم بخشی از این توانمندیها و شگردها را به اصطلاح بهطور فیک به نمایش بگذاریم تا هم بیننده بتواند باورمان کند و کار برایش جذاب باشد و هم اینکه شیوه و شگردهای اصلی و حساس نیروهای امنیتی را رو نکرده باشیم و دست این نیروها به لحاظ تکنیکهای تخصصی لو نرود. ما تلاش کردیم بخشی در متن و بخشی در اجرا تعادلی بین این دو محور برقرار کنیم.
**به سریالهای خارجی که در ژانر پلیسی و امنیتی ساخته میشود، اشراف دارید. مردم این سریالها را در VOD ها دانلود میکنند. به نظرتان در داخل، سریال امنیتی و پلیسی باید چه شاخصههایی داشته باشد که مردم را علاقهمند به تماشا کند؟ فکر میکنید در گاندو چقدر به این مؤلفهها نزدیک شدید؟
با توجه به اینکه مخاطب امروزی با سریالهای روز دنیا جلو میآید و همه اینها را براحتی در دسترس دارد، ما تلاش کردیم که این مؤلفهها را رعایت کنیم. هرچند این موضوع شامل حال همه طیف مخاطبان تلویزیون نمیشود اما تلاش کردیم با توجه به ظرفیتها و بضاعتهایی که در کشورمان وجود دارد خودمان را به سطح جهانی نزدیک کنیم. اما ناگفته نماند در نمونههای خارجی جذابیتهایی وجود دارد که نه تنها در کشور ما به کاربردنش جزو خط قرمزهاست بلکه مورد توجه ما هم نیست. معمولاً چاشنیهایی در کنار این موضوعات امنیتی وجود دارد که کار را برای مخاطب جذاب میکند. چاشنیهایی مانند مسائل جنسی، مسائل اخلاقی و روابط نامشروع! ما نمیتوانستیم مسیری که با فرهنگ و عرف کشورمان منافات دارد در پیش بگیریم. از آن مهم تر در این نوع سریالها هیچ محدودیتی برای پرداختن به شخصیتهای دولتی و حکومتی وجود ندارد و گاه براحتی تا رده رئیس جمهور و حتی خانواده آنها ورود میکنند. اینها کار را برای مخاطب جذاب میکند. در این سریال ما هم تلاش کردیم با رعایت مسائل اخلاقی و امنیتی تا آنجایی که میشود این شیوه را دنبال کنیم، با حفظ این خط قرمز که هیچ شائبهای در مورد شخصی بهوجود نیاید و اتهام ناگواری به شخصیتی وارد نشود؛ با این تفاوت که ما با یک پرونده واقعی روبهرو بودیم، تقریباً همه شخصیتها وجود خارجی داشتند و ما چندان دخل و تصرفی در ماجراها نداشتیم اما در کارهای خارجی ممکن است که تخیل بخش اعظم ماجرا شود و محدودیتی هم برایش قائل نیستند.
**یکسری اعتقاد دارند به اتفاقات امنیتی فیلم «گاندو» ناشیانه پرداخته شده در صورتیکه کارهای اطلاعاتی و امنیتی ما خارقالعاده است. نظر شما در این باره چیست؟
ما تلاش داشتیم با توجه به ظرفیتهای موجود و محدودیتها حق مطلب را ادا کنیم و معتقدیم که این اتفاق افتاده است. به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد، باتوجه به مشاورههایی که داشتیم، سعی کردیم محدودهای را ایجاد کنیم که بیش از آن ورود نکنیم؛ شاید به باور کسانی که به این کار بسیار تخصصی نگاه میکنند، برخی اتفاقات امنیتی «گاندو» ناشیانه به نظر برسد اما از بازخوردهای اثر متوجه میشویم نمایش قابلیتهای این نیروها در سریال ناشیانه نبوده است و مردم با آن ارتباط برقرار کردهاند. اما به دلیل اینکه فقر چنین پرداختهایی در سریالسازی ما وجود دارد و ما تاکنون چندان به نمایش این موارد نپرداختهایم و مخاطب عادت به تماشای آنها نداشته، ممکن است بعضی اتفاقات برایشان غیرقابل باور به نظر برسد اما ناشیانه نه! ما سعی کردیم جوانب کلی را لحاظ و راهی را باز کنیم که دیگران هم به این ژانر وارد شود، انشاءالله در آن فیلمها اگر ضعفی هم وجود داشته، اصلاح شود و ما در ساخت اینگونه آثار پیشرفت کنیم.
**سریالهای پلیسی و امنیتی برای مخاطب جذابیت دارد و بخشی از واقعیتها را که مردم به آن علاقهمند هستند، به تصویر کشیده است. اما به راستی چرا این سریالها کمتر ساخته میشود؟
ساخت چنین سریالهای مشکلات فراوانی برای سازندگانش به دنبال دارد، نخست اینکه حساسیتزاست. در جامعه ما از شخصیتهای عالیرتبه نظام تا افراد عادی و مشاغل پایین دست جامعه ظرفیت پذیرش هیچگونه انتقاد و نظری را در مورد خودشان و کارشان ندارند. این ضعف و فقر فرهنگی جامعه ماست. مثلاً اگر شما یک شغل یا منصبی را در سریالی نمایش بدهید، همه توقعشان این است که همه چیز در بهترین شکل ممکن تصویر شود. همه افراد در آن صنف توقع دارند شخصیتی که نمایش داده میشود، قهرمان باشد و هیچ ویژگی بدی نداشته باشد و بسیار شرافتمند تصویر شوند. بله، همه انسانها به دنبال شرافت هستند و این را دوست دارند، اما ممکن است در هر شغل و جایگاهی اشتباهی وجود داشته باشد. ما ممکن است معلم بد داشته باشیم، ممکن است تعمیرکار بد داشته باشیم، پلیس، وکیل و قاضی بد داشته باشیم و این ربطی به زیر سؤال بردن همه افراد در آن صنف ندارد. در حال حاضر در آثار نمایشی وقتی یک راننده تاکسی خلافکار را نمایش میدهیم همه راننده تاکسیها این را به خودشان میگیرند، در حالی که در شرایط مطلوب نباید این اتفاق بیفتد و این نشان دهنده یک مشکل فرهنگی در جامعه ماست. ما باید کمک کنیم که این ظرفیت در بین مردم کشورمان ایجاد شود و همگی حوصله و تحمل شنیدن انتقاد را داشته باشیم تا بتوانیم براحتی مسائل را در فیلم و سریالها به نمایش بگذاریم. در خارج از کشور در فیلمها پزشک یا قاضیشان را نشان میدهند که خلافکار است یا در خانواده رئیس جمهورشان فردی را به نمایش میگذارند که خیانتکار است؛ آیا آنها احساس ناامنی یا احساس توهین به خود میکنند؟ نه! نخست اینکه باید بدانیم اینها همه فیلم است و قرار است در این نوع آثار شخصیتی مورد تحلیل قرار بگیرد نه یک منصب و پست! امیدوارم با ساخت بیشتر این آثار، ظرفیتی هم در مردم ایجاد شود که به این اندازه میزان تحمل و پذیرشمان کم نباشد.
**امروز در تلویزیون و سینما نگاه مادی بر کارها غالب است و به همین خاطر از یک طرف ما حضور بی دلیل سلبریتیها را در سریالها میبینیم یا از نقش فروشی در سریالها میشنویم. شما در گاندو با اینکه مجموعهای پربازیگر است به دام این جریانات نیفتاده اید. بگویید به عنوان مثال چطور به وحید رهبانی برای نقش مأمور امنیتی و پیام دهکردی برای نقش جیسون رضائیان رسیدید؟
مهمترین دغدغه من در آغاز هر کاری انتخاب عوامل و بازیگران یک مجموعه است. من براساس ویژگیهای شخصیتها و کار به سراغ مجموعهای از بازیگران و عواملی میروم و تکتک آنها را تجزیه و تحلیل میکنم تا بر اساس شایستگی صددرصدی به انتخاب نهایی برسم. ممکن است این انتخاب از یک سلبریتی شروع و به یک نقطه دیگر ختم شود. به هر حال آنچه برای من مهم است، ویژگیها و مواردی است که باید آن بازیگر برای ایفای نقش دارا باشد. در مرحلهای که به توانمندیهای بازیگر توجه میکنم به معروف بودن هنرپیشه فکر نمیکنم. هرچند که حضور این افراد برای مخاطب جذاب است. بهطور مثال در «گاندو» که قرار است ما سربازان گمنام و ناشناختهای را به تصویر بکشیم که مخاطب همذات پنداری بهتری با آنها داشته باشد، این یک اشتباه تاکتیکی است که به سراغ یک بازیگر چهره برویم که سابقهای در ذهن مخاطب دارد. این در مورد خیلی از کارها مصداق دارد اما در اثری مانند «گاندو» اهمیت بیشتری پیدا میکند. من هم براساس همین تاکتیک و دیدگاه سعی کردم چهرههای کمتر شناخته شده و ناشناخته را برای کار انتخاب کنم که برای مخاطب باور پذیر و جذاب باشند و در کنارش بتوانند به کمک تواناییهایشان این کاراکتر را به نمایش بگذارند.به همین خاطر من به سراغ افرادی که نام بردید مانند وحید رهبانی یا پیام دهکردی و همینطور تیم بازیگران جوانمان که تیم امنیتی را تشکیل میدادند، رفتم و توانستیم تیمی را که مورد نظرم بود، بچینم. البته ناگفته نماند که این عزیزان جزو بازیگرانی هستند که سالهاست در این عرصه تلاش میکنند و خاک صحنه خوردهاند و بخوبی هم ویژگیهایشان را به نمایش گذاشتند.
انتهای پیام/
نظر شما